سفارش تبلیغ
صبا ویژن

.

همکاری رضا پهلوی و عباس فخرآور از کجا شروع شد؟

"فضائل عزیزان" مسئول پایگاه خبری حقوق انسانی‌ و اولیه بشر در یادداشتی با عنوان "تن دادن رضا پهلوی به همکاری با عباس فخرآور از کجا نشات می‌گیرد؟" نوشت که "اطرافیان رضا پهلوی در حالی‌ که قادر به توجیه و هضم چنین پیوندی بین رضا پهلوی و فخرآور نیستند ناباورانه از خود می‌‌پرسند: آیا رضا پهلوی از سوابق مشعشع پسرک گستاخ بی‌خبر است؟ چرا شاهزاده تن به همکاری با فرد بدنامی مثل فخرآور می دهد؟"

به گزارش رسانه ایران ارگان خبری انجمن حمایت از حقوق دموکراتیک زندانیان سیاسی‌ نوشت که "امیر عباس فخرآور که دوست می‌دارد خود را "پسرک گستاخ" بنامد به برکت چهره سازی‌های غیر واقعی‌ بخش فارسی‌ صدای امریکا و سپس صدا و سیمای جمهوری اسلامی شخصیت کمابیش شناخته شده‌ای در بین ایرانیان می باشد."

فضائل عزیزان در این مطلب می آورد: "سوابق او از همکاری با حفاظت اطلاعات زندان اوین گرفته تا معرفی‌ خود به عنوان رهبر جنبش دانشجویی و نویسنده و ژورنالیست و همکاری برادرش (آرش) با وزارت اطلاعات، آن قدر قطور و زبانزد خاص و عام است که اگر بخواهیم حتی به صورت اجمالی‌ و فهرست وار بدان ها اشاره کنیم، مثنوی هفتاد منی می شود که آن سویش ناپیدا است."


وی ابراز داشت: "رضا پهلوی اخیراً برای انجام کنفرانسی در واشنگتن در جهت معرفی سوپر شورایش دست همکاری به سوی امیر عباس فخرآور دراز کرده است. این عمل رضا پهلوی علاوه بر اینکه مستمسک جدیدی را برای حمله رقبا و منتقدینش فراهم کرده است بلکه موجبات بهت و حیرت اطرافیان و حامیان پر و پا قرص‌اش نیز گشته است."

در ادامه این مطلب در پایگاه خبری حقوق انسانی‌ و اولیه بشر می آید: "اطرافیان رضا پهلوی در حالی‌ که قادر به توجیه و هضم چنین پیوندی بین رضا پهلوی و فخرآور نیستند ناباورانه از خود می‌‌پرسند: آیا رضا پهلوی از سوابق مشعشع پسرک گستاخ بی‌خبر است؟ چرا شاهزاده تن به همکاری با فرد بدنامی مثل فخرآور می دهد؟"

فضائل عزیزان اظهار می دارد که "آغاز داستان این همکاری و پیوند بر می گردد به یک مهمانی که در تاریخ 13 آوریل 2012 در منزل شخصی‌ سینا دبستانی برگزار شد. در این مهمانی که که آقایان نوری علی‌ و فواد پاشایی و تنی چند از اعضای حزب مشروطه به همراه فریبا داودی مهاجر و …حضور پیدا می کنند و بساط عیش و نوش را می گسترانند و شروع به رقص و … می کنند. از مراسم رقص و برخی‌ از حرکات غیر متعارف فواد پاشایی با خانم … فیلمبرداری می شود و این فیلم به نحوی در اختیار فخرآور قرار داده می شود و فخرآور بخشی از آن‌ را به صورت عکس (اسکرین شات) در فیسبوک و وبلاگ خود منتشر می‌کند و به صورت غیر مستقیم از طریق سینا دبستانی به حزب مشروطه می فهماند که قضیه فیلم جدی است."

وی ادامه می دهد: "در همان کشاکش و اوج بحران و درگیری، فخرآور قسمت‌هایی‌ از فیلم موصوف را جهت انتشار و زیر فشار گذاشتن اعضای حزب مشروطه و رضا پهلوی به "پایگاه خبری حقوق انسانی‌ و اولیه بشر" ارسال می‌دارد اما سردبیر سایت بنا بر ملاحظات اخلاقی‌ و سیاسی حاضر به انتشار آن نمی شود. بعد از گذشت چند ماه از این کشمکش، حزب مشروطه به مصالحه و به بازی گرفتن فخرآور در شطرنج سیاست رضایت می دهد و بدین گونه سلطنت طلبان با استیصال به همکاری های همه جانبه با "پسرک گستاخ" تن در می دهند و همه رسوایی‌ های ناشی‌ از این همکاری نامبارک را به جان می خرند."


.

رضا پهلوی و جلسات پشت درهای بسته

سایت خودنویس در گزارشی با عنوان "واشینگتن، شهر جلسات سیاسی بسته و نیمه باز" در خصوص جلسه اخیر رضا پهلوی و سایر جلساتی که در واشنگتن تشکیل می شود نوشت که "رضا پهلوی به همراه گروهی از فعالان سیاسی و نمایندگان کنگره، جلسه‌ای پشت درهای بسته داشت و در دو روز آینده، کنفرانس «فعالان جوان ایران در جستجوی دموکراسی» با حضور برخی برپاکنندگان کنفرانس ‌های استکهلم، بروکسل و پراگ به همراه گروهی دیگر از فعالان سیاسی برگزار خواهد شد. موضوع پنل اول «چگونه ایالات متحده می‌تواند به مردم ایران کمک کند» است."
رضا پهلوی و جلسات پشت درهای بسته
به گزارش رسانه ایران این سایت خبر داد که 17 اسفندماه "جلسه‌ای پشت درهای بسته و با حضور «مهمانان دعوت شده» برای معرفی «شورای ملی» و بحث درباره انتقال دموکراتیک قدرت در ایران، با حضور رضا پهلوی و تعدادی از نمایندگان کنگره، امیر عباس فخرآور و کنت کتزمن برگزار شد. پنل اعضای موقت شورای ملی از جمله رضا پیرزاده، سعید گنجی، نازیلا گلستان، پایان‌بخش این برنامه بود."

همچنین خودنویس در ادامه آورده که "در روزهای پایانی هفته نیز کنفرانس «فعالان جوان ایران در جستجوی دموکراسی» می‌شود. به گفته یک منبع، قرار است در این کنفرانس افرادی نظیر حسن شریعتمداری، محسن سازگارا، شهریار آهی، سعید قاسمی‌نژاد، مهدی خلجی، مجتبی واحدی، علی افشاری، فریبا داوودی مهاجر، عباس حکیم‌زاده، مسعود سفیری، رامین احمدی و حسین قاضیان در باره مباحثی از جمله «چگونه ایالات متحده می‌تواند به مردم ایران کمک کند»، «تاثیر تحریم‌های اقتصادی»، «نافرمانی مدنی»، «متشکل کردن اپوزیسیون» در پنل‌های عمومی و نیز کارگاه‌ها سخن بگویند."

 




.

سلطنت طلبها هم از همکاری ربع پهلوی با امیرعباس فخرآور به خشم امدند

حامیان سلطنت طلب با مشاهده همکاری مستقیم رضا پهلوی با امیرعباس فخرآور از وی به خشم آمده و حتی در فضای مجازی نسبت به این گزینش سر به اعتراض گذاشته اند، بسیاری در فضای مجازی از جمله سایت های آزادگی و بالاترین نوشته اند که " آیا رضا پهلوی فرد دیگری را در اپوزسیون نمی شناخت که امیرعباس فخرآور را انتخاب کرد".

امیر عباس فخرآور که دوست ‌دارد خود را «پسرک گستاخ» نامد به برکت چهره سازی‌های غیر واقعی‌ بخش فارسی‌ صدای آمریکا شخصیت کمابیش شناخته شده‌ای برای ایرانیان می باشد. وی که خود را رهبر جنبش دانشجویی می خواند با احمد باطبی چهره دیگر بخش فارسی صدای آمریکا درگیری چندساله ی داشته که چندی پیش نیز در پی افشای مکالمه تلفنی باطبی با یکی از کارمندان وزارت اطلاعات ایران این درگیری ابعاد تازه ای به خود گرفت.

انتخاب امیرعباس فخرآور در میان مدعیان اپوزسیون از سوی رضا پهلوی تنها دو مفهوم را می رساند:

-در اپوزسیون کمتر کسی حاضر به همکاری مستقیم با رضا پهلوی است، این مهم از آنجا استنباط می شود که وی در جریان شورای ملی ایرانیان تنها پس از گذشت چندماه تنها ماند و مجبور به رونمایی از «سوپر شورای ملی» شد! گفتنی است در آغاز به کار شورای ملی ایرانیان بسیاری از گروه ها به زعم اینکه شورا می تواند دربردارنده نظرات مختلف باشد به آن پیوستند اما با ورود شورا به مسائل مالی و نیز اختلاف در دیگر مباحث گروه های بسیاری از آن جدا شدند!

-رضا پهلوی به خیال آنکه امیرعباس فخرآور لابی گسترده ی در دولت آمریکا داشته و می تواند سیل کمک های مالی دولت آمریکا را سرازیر کند، از این رو وی به فخرآور پیشنهاد همکاری مستقیم داد؛ البته تا پیش از این نیز رضا پهلوی گزینه های دیگری را مدنظر داشت اما با توجه به آنکه بسیاری از آنان در طی چندماهه اخیر دست به اقدامات جداگانه ای برای تامین منابع مالی زده اند از انتخاب آنان برای همکاری مستقیم منصرف می شود. به عنوان مثال علیرضا نوری زاد با عنایت ویژه دول عربی اقدام به راه اندازی تلویزیون ماهواره ای می کند.

با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری در ایران و نظر به برنامه مدون دولت آمریکا برای برهم زدن آرامش در انتخابات 92 بسیاری از حامیان سبز که تا پیش از این از طریق جنبش سبز توانسته بودند مبالغ گسترده ای به جیب زنند، این بار نیز بنابر سیاست همیشگی دولت آمریکا برنامه هایی را در اختیار اتاق فکر سازمان های جاسوسی قرار دادند؛ چناچه این طرح و برنامه ها مورد تایید مدیران ارشد قرار گیرد منابع مالی گسترده ای در اختیار آنها قرار خواهد گرفت.

اما ماجرا در اپوزسیون از این حرف ها گذشته و به خاله زنک بازی های می انجامد که هم اکنون شاهد حضور امیرعباس فخرآور در کنار رضا ربع پهلوی هستیم،تنها افسوس برای آنهایی که اپوزسیون را حتی در حد شلغم نیز باور دارند؛ به گمان نگارنده اپوزسیونی که این باشد از کارکرد در حد شلغم نیز عاجز است! اگر ماجرا را آنطور که سایت «پایگاه خبری حقوق انسانی‌ و اولیه بشر» عنوان می کند باور کنیم وای به حال ...

سایت «پایگاه خبری حقوق انسانی‌ و اولیه بشر» اما ابعاد تازه ای از پشت پرده همکاری مستقیم رضا ربع پهلوی با امیرعباس فخرآور افشا می کند؛ این سایت که سابقه طولانی در خبررسانی به شیوه غربی داشته و توسط عناصر ضدانقلاب مدیریت می شود ابعاد تازه ای از ماجرای همکاری ربع پهلوی با فخرآور را رو می کند.

پایگاه خبری حقوق انسانی‌و اولیه بشر: آغاز داستان این همکاری و پیوند بر می گردد به یک مهمانی که در تاریخ 13 آوریل 2012درمنزل شخصی‌ "سینا دبستانی "برگزارشد .در این مهمانی که نوری علی ‌و فواد پاشایی و تنی چند از اعضای حزب مشروطه به همراه فریبا داودی مهاجر و …حضور پیدا می کنند و بساط عیش و نوش را می گسترانند و شروع به رقص و …می کنند، از مراسم رقص و برخی ‌از حرکات غیر متعارف فواد پاشایی با خانم …فیلمبرداری می شود و این فیلم به نحوی در اختیار فخرآور قرارداده می شود و فخرآور بخشی از آن ‌ر ابه صورت عکس (اسکرین شات)در فیس بوک و وبلاگ خود منتشر می‌کند و به صورت غیرمستقیم از طریق سینا دبستانی به حزب مشروطه می فهماندکه قضیه فیلم جدی است!

در همان کشاکش و اوج بحران و درگیری، فخرآور قسمت‌هایی‌ از فیلم موصوف را جهت انتشار و زیر فشار گذاشتن اعضای حزب مشروطه و رضا پهلوی به «پایگاه خبری حقوق انسانی‌ و اولیه بشر» ارسال می‌ کند اما سردبیر سایت بنابر ملاحظات اخلاقی‌ و سیاسی حاضر به انتشار آن نمی شود، بعد از گذشت چند ماه از این کشمکش،حزب مشروطه به مصالحه و به بازی گرفتن فخرآور در شطرنج سیاست رضایت می دهد و بدین گونه سلطنت طلبان با استیصال به همکاری های همه جانبه با «پسرک گستاخ» تن در می دهند و همه رسوایی‌های ناشی‌ از این همکاری نامبارک را به جان می خرند.

در پایان بنابر بر خبری که صبح امروز در پایگاه اینترنتی «ایران گلوبال» درج شده این سایت خبر داده است که « درگیری و اختلاف نظر شدید بین فخرآور و اعضای سوپر شورای رضا پهلوی منجر به لغو جلسه سوپر شورای رضا پهلوی شد.مقرر شده است دفتر رضا پهلوی به صورت رسمی‌ نامناسب بودن آب و هوا را علت لغو آن اعلام کند.» این خبر توسط ماهستیم تایید نمی شود.


.

سوپر شورای ربع پهلوی و شرکاء راه نیفتاده صاحبانش را ناامید کرد ! + سند

مه لقا فخرآور که تا قبل از آنکه برادرش را به این بازی جدید شاهزاده فراری راه بدهند از منتقدین جدی این حرکت بود در فیس بوکش با اعتراض و ناراحتی از کسادی بازار شورای ضد انقلابها می نویسد :" هنوز جلسه اول شورای ملی برگزار نشده صدای وا مصیبتا در آمده است !!

به گزارش اولین خبر به نقل ازگروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ، روزهای اول تشکیل شورای ملی من جزء اولین کسانی بودم که به حضور برخی افراد بی نام و نشان و حتی صاحب نامانی که در کنار اصلاح طلبان ( فتنه گران) نشستند و شورا را کلید زدند انتقاد کردم و از طرف این افراد مورد حمله قرار گر فتم .ولی الان قضیه فرق کرده خانمها و آقایان سر اینکه رئیس جلسه پال تاک ما نبودیم خود را کنار کشیدند و منتقد شورا شدند .

مه لقا که از عقب افتادن در رقابت سر کیسه کردن  سازمانهای جاسوسی غربی نگران است در انتها اظهار می کند :" خانمها و آقایان اینقدر تو سر هم بزنید همانطور که 34 سال است میزنید تا موسوی و کروبی به عنوان رهبران اپوزسیون معرفی شوند و می بینیم که دولت فرانسه این اشخاص را به عنوان رهبر اپوزسیون معر فی کرده است!"



گفتنی است بعد از اینکه تشکیل شورایی موسوم به ملی‌, افتراق گروهای کوچک سلطنت طلب و استعفای دسته جمعی آنان را در پی‌ داشت،رضا ربع پهلوی که غائله را باخته بود در حرکتی تازه با تغییر نام شورای ملی‌ به سوپر شورای ملی‌ با کمک امیر عباس فخرآور در تلاش است با برگزاری کنفرانسی در واشنگتن در 6 مارس سال جاری، بار دیگر بخت خود را برای متحد کردن سلطنت طلبان و جلب نظر مثبت سیاستمداران آمریکایی‌ برای دلارهای یانکی ها بیازماید.

آخرین گزارش‌ها از واشنگتن حکایت از آن‌ دارد که امیر عباس فخرآور از 2 هفته پیش با تماس با برخی‌ از فعالان اپوزیسیون تلاش مستمری کرده است تا بتواند برخی‌ از آنها راضی‌ کند در کنفرانس مذکور شرکت و صندلیهای خالی‌ را پر کنند.منوچهر و نسرین محمّدی با هزینه فخرآور از کالیفرنیا به واشنگتن کشانده شده اند تا در نقش سیاهی لشکر به هنگام سخنرانی شاهزاده و فخرآور برای آنان سوت و کف بزنند،همچنین هزینه یک بیخانمان دیگر در سانفرانسیسکو به نام ر.م تقبل شده است تا وی نیز یکی‌ از صندلی‌های سالن را پر کند.

امیر عباس فخرآور با ارسال ایمیل به رسانه‌های ضد انقلاب خواهان حضور آنها در کنفرانس شده است. وی در دعوت نامه و لوگویی که ارسال کرده است، خود را به عنوان دومین سخنران بعد از رضا ربع پهلوی معرفی نموده است .

علیرضا نوری زاده،رضا پیرزاده،سعید گنجی،نازیلا گلستان،امیر گلعلی پور و شاهین نژاد و سینا دبستانی از جمله ضد انقلابهایی هستند که که به عنوان بنیان گذران سوپر شورا در این کنفرانس حضور پیدا خواهند کرد.

از سویی منتقدین و رقبای رضا ربع پهلوی در این ماراتن نفس گیر ! وی را  متهم به سواستفاده از واژه "ملی‌” میکنند و پیشنهاد میکنند که شاهزاده بجای اینکه اسم شورا را، شورای ملی‌ بنامد از واژه شورای سلطنت طلبان استفاده کند که مناسبترین و روشنترین واژه برای توصیف فعالیتهای سلطنت طلبانه او میباشد.


.

سرانجام دختران محمدرضا شاه چه شد؟

سایت تبیان نوشت: شهناز، فرحناز و لیلا سه دختر از ازدواج‌های محمد رضای ربع پهلوی بودند.

اولین خبر به نقل از598: محمدرضا شاه پهلوی در خلال ازدواج‌های خود دارای 3 دختر به نام‌های شهناز، فرحناز و لیلا شد. شهناز از ازدواج اول او و فرحناز و لیلا از ازدواج سوم او بودند. آنها به دلیل سن و سال پایین و حضور عمه‌های قدرتمند چندان مجالی برای عرض اندام در دربار نیافتند.
* شهناز، دختری که دوست داشتند پسر باشد
تولد شهناز پهلوی در« آبان سال 1319» با خشم و ناراحتی خاندان پهلوی توأم شد. چرا که این خانواده برای به دنیا آمدن فرزند پسری که جانشین و ولیعهد محمدرضا پهلوی باشد نقشه‌ها کشیده بودند.
در این میان رضاشاه، بزرگ خانواده پهلوی، کسی که در تمام مدت حضور ملکه فوزیه در ایران سعی کرده بود با توجهات ویژه دل او را به دست آورد، پس از شنیدن این خبر خشمگین شد و از فرط عصبانیت تمام وسایل روی میز دفترش را با عصا به پایین پرت کرد! او از آن زمان کمتر به فوزیه توجه کرد و اعضای خانواده پهلوی علی‌الخصوص تاج‌الملوک از در ناسازگاری با فوزیه برآمدند.
فوزیه ایران را ترک نمود و سال بعد به دلیل پافشاری فوزیه، دربار ایران ناچار شد طلاق او را صادر کند. از این پس شهناز که از یک سو از محبت مادر جدا شده بود و از سوی دیگر پدر را به دلیل مشغله و خوشگذرانی در کنار خود نداشت تنها شد.
روابط او با عمه‌ها و مادربزرگش چندان گرم نبود. چرا که از یک طرف آنها را برای رفتن مادرش مقصر می‌دانست و از طرف دیگر از همان ابتدای تولد از آنها محبتی ندیده بود. در نهایت به دلیل دلتنگی‌های شهناز قرار شد که جهت تحصیل به یک مدرسه و سپس کالجی در اروپا فرستاده شود.
او از سن ده سالگی با ثریا به عنوان نامادری روبه رو گشت، با تمام تلاشهای ثریا هرگز با او از در دوستی درنیامد ، تنها پس از کودتای 1332 حاضر به بازگشت به ایران شد. اندکی بعد به خواست شاه در سال 1335 به عقد اردشیر زاهدی پسر فضل‌الله زاهدی عامل کودتای 1332 درآمد.
پس از به دنیا آمدن تنها فرزندشان مهناز در سال 1337، به سبب عیاشی اردشیر زاهدی،شهناز شاهزاده تنهای دربار به تنگ آمده و تنها با دخترش در حصارک ساکن گشت و به تدریج به مواد مخدر «ال. اس. دی» روی ‌آورد.
وی در سال 1343 پس از فوت سرلشکر فضل‌الله زاهدی از اردشیر زاهدی جدا شد و به زندگی هیپی‌گری و کولی‌وار رو آورد. پس از مدتی به سویس رفت. در آنجا با خسرو جهانبانی فرزند سپهبد جهانبانی که مشغول تحصیل در رشته نقاشی و یک هیپی تمام عیار بود آشنا گشت و اندکی بعد بدون اجازه دربار با او ازدواج کرد.
وی سالها پس از به دنیا آمدن دختر دوم فوزیه و پسرش کیخسرو در آنجا ‌ماند تا اینکه به وساطت فرح دیبا بخشیده شده و به ایران آمد. شهناز پیش از انقلاب به مذهب رو آورد و نام خود را به هاجر تغییر داد. وی از آن به بعد با روسری در مجالس خصوصی شرکت می‌کرد. شاه در روزهای آخر حیات مایملک خود را بین فرزندانش تقسیم کرد به میزان هشت درصد از ارث خود را به شهناز بخشید و دو درصد را به فرزندش «مهناز» داد و جمعاً ده درصد از ارث شاه به آنها رسید.
شهناز که پس از فوت پدرش به تقسیم‌بندی ارث واقف شد و دانست که به او حدود هفت درصد کمتر از فرحناز و لیلا داده‌اند به دادگاه فرانسه شکایت برد. مع ذلک با همان میزان هشت درصد صاحب پول و ملک زیادی شد که خود شوهر و فرزندانش بتوانند به راحتی در پاریس زندگی کنند. او از سیاست به کلی دور بود و راحتی خود را در آزادی از قیودات دربار و سیاست و توطئه‌بازی به شمار می‌آورد.
* فرحناز، سهامدار بزرگ
فرحناز دختر دوم محمدرضاشاه در سال 1341 «اسفند ماه» به دنیا آمد.او تحصیلات خود را در ایران و در مدرسهء ویژهء نیاوران در تهران انجام داد ولی با وقوع انقلاب 1357ایران در نوجوانی به همراه خانواده خود ناگزیر به فرار از کشور شد و سپس در اوایل دههء 80 به کالج آمریکایی قاهره در کشورمصر رفت و بعدها به ایالت متحده رفت یک سال در کالج بنینگتون تحصیل کرد.
او سپس به دانشگاه کلمبیا رفت و تحصیلات خود را ادامه داد و به درجه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی اطفال دست یافت. او خواهر تنی رضا پهلوی، علیرضا و لیلا پهلوی است. او با سرمایه هنگفتی که از 15% ارثیه پدرش به دست آورد، سهامدار چند موسسه و کارخانه بزرگ امریکا گشت و اکنون به حال تجرد در آمریکا زندگی می‌کند.
* لیلا، ناکام در زندگی
لیلا سومین دختر محمدرضا پهلوی و آخرین فرزند او و فرح پهلوی است که درسال 1349 «فروردین»به دنیا آمد. وی کوچک‌ترین خواهر رضا پهلوی، علی‌رضا پهلوی، فرحناز پهلوی و خواهر ناتنی شهناز پهلوی بود.
با پیروزی انقلاب 1357 ایران و در حالی که لیلا تنها 8,5 سال داشت، مجبور به ترک ایران به همراه خانواده‌اش و زندگی در تبعید شد.
لیلا پهلوی پس از پایان تحصیلات دوران ابتدایی، تحصیلات عالی خود را در ایالات متحده آمریکا و در دانشگاه براون در رشته ادبیات تطبیقی با گرایش زبان آلمانی و فلسفه اسکاندیناویایی به اتمام رساند.
وی با وجود داشتن تحصیلات عالیه در رشته ادبیات تطبیقی به شدت افسرده بود و از سردردهای شدید میگرن و دردهای عضلانی رنج می‌برد. همین امر باعث شده بود که گوشه عزلت گزیند و در جمع دوستان حاضر نشود. شکست عشقی او آخرین قطره از این جام بود که او را لبریز ساخت و در 31 سالگی دست به خودکشی زد.علت مرگ او را استعمال بیش از حد قرصهای مسکن و داروهای قوی بیان کرده‌اند.
او در سال 1988 م در کنار قبر مادربزرگش در پاریس دفن شد.

.

وقتی جیره‌خواران ربع‌پهلوی از سوی سران سلطنت‌طلب مقیم آمریکا مورد سرزنش قرار می گیرند!

پس از رسوایی بزرگ سلطنت‌طلبان فراری در اروپا و به خصوص تجمع کم‌تعداد در مقابل سفارت جمهوری اسلامی در سوئد، جیره‌خواران ربع‌پهلوی که پیش از مراسم امیدهای سلطنت‌طلبان خطاب شده بودند، پس از افتضاح به بار آمده به شدت از سوی سران سلطنت‌طلب مقیم آمریکا مورد سرزنش قرار گرفتند.

 

پادوهای ربع‌پهلوی که از این انتقادات سرخورده شده‌اند ضمن ترک مراوده با ولی‌نعتمان خود طی نامه‌ای محرمانه به ربع‌پهلوی از وی درخواست کردند تا در این لحظه‌ی حساس که آماج حملات، سرزنش‌ها و متلک‌گویی‌ها از سوی انجمن‌های پادشاهی سراسر دنیا قرار گرفته‌ایم شما می‌توانید با عنایت ویژه خود به پادوهایتان و درج نام حزب رستاخیز نوین در شورای به اصطلاح ملی مشت محکمی خواهد بود بر دهان یاوه‌گویانی که جیره‌خواران شما را به باد انتقاد گرفته‌اند. ربع‌پهلوی نیز پس از مشاهده ریزش شدیدی که در شورای به اصطلاح ملی صورت گرفت و بازار کسادی که اخیراً شاهدش بوده به سرعت درخواست حزب رستاخیز نوین ـ بخوانید نام دیگر گروهک تروریستی انجمن پادشاهی ـ را لبیک گفته نام این به اصطلاح حزب را در لیست قرار داد.
اما این اقدام ربع‌پهلوی صدای سلطنت‌طلبان ورشکسته را درآورد. در همین راستا همایون نادری‌فر طی تماس تلفنی با دخی عبدی اینچنین علیه اقدام ربع‌پهلوی لب به اعتراض می‌گشاید: «چرا تبلیغ سازمانی!! را می‌کنید که حتی نمی‌تواند 20 نفر را زیر پرچم شیر و خورشید جمع کند. با این کار شما آبروی سلطنت را برده‌اید. تجمع زیر بیست‌هزار نفر شایسته پهلوی نیست.» دخی عبدی نیز اینچنین جواب نادری‌فر را می‌دهد: «قرار نیست ما از آرزوهایمان صحبت کنیم. واقعیت موجود همین است.»
لازم به ذکر است که چندی پیش گروهک تروریستی انجمن پادشاهی طی فراخوان گسترده و با دادن وعده‌هایی چون پارتی شبانه و دختران بدکاره تلاش کردند تا به سفارت جمهوری اسلامی در استکهلم حمله کنند. اما استقبال از این فراخوان سلطنت‌طلبان به قدری سرد صورت گرفت که به جز انتشار چند عکس که در آن تعداد شرکت‌کنندگان به انگشتان یک دست هم نمی‌رسید برداشت دیگری نکردند.
همچنین باید خاطر نشان کرد که سایت صهیونیستی بالاترین نادری‌فر را عامل جمهوری اسلامی معرفی کرده بود.


.

رضاپهلوی؛ عروسک تمسخرآمیز برای ضدانقلاب

برخی سلطنت طلبان همکار رضا پهلوی از جمله شهریار آهی و رضا خادم طی یک سال گذشته تلاش کردند با جمع کردن چند تن از چپ های بریده و مدعی لیبرال دموکراسی، گروهکی موسوم به «اتحاد برای دموکراسی» را به واسطه چند ملاقات در بروکسل و استکهلم و پراگ راه اندازی کرده و آن را نماینده اپوزیسیون جا بزنند. این شعبده بازی با اعتراض گروه های قدیمی تر مواجه شده است.
 
نویسنده پایگاه اینترنتی اخبار روز وابسته به گروهک موسوم به اتحاد جمهوری خواهان در واکنش به فعالیت های مباشرین رضا پهلوی می نویسد: ماه گذشته از طرف «اتحاد برای دموکراسی» دو سند منتشر شد. لازم است سوال کنم که : 1-آیا کنفرانس استکهلم را بایست محل زایش این تشکل دانست؟ اگر پاسخ مثبت است. 2- آیا در این کنفرانس شکل تشکیلاتی این تشکل نیز مشخص گردید؟ براساس موازین شناخته شده، هر تشکلی مشروعیت خویش را از دو طریق به رسمیت شناخته شدن از طرف ارگانهای ذیربط قانونی و همچنین اعضا و طرفداران خویش کسب می نماید. از آنجا که این اتحاد در شرایط غیرمتعارف و خارج از بستر جغرافیایی فعالیت عملی خویش شکل گرفته یا می گیرد پس از دو طریق فوق «صرفا» اعضا و هواداران باقی می ماند از آنجا که این اتحاد در روند حرکتی خود از استکهلم به بروکسل و از بروکسل به پراگ دچار تغییرات گشته و من تماشاگر در هر کنفرانس عده ای خاص را مشاهده کرده ام، پس اگر سهوی در این میان است تماما ناشی از رفتار غیرشفاف گردانندگان این اتحاد است نه از تماشاگر. گردانندگانی که سعی نموده و می نمایند تماشاگر را به تماشای نمایشی از پیش پردازش شده ببرند، نه آنکه آنان را در پردازش این نمایش شرکت دهند. چرا!؟
 
این نوشته می افزاید: ایرانیان حق دارند بدانند 1- هیئت موسس این اتحاد چه کسانی هستند؟ 2- هزینه های مترتب بر آن از کدام محل تأمین می گردد؟ 3- «شورای سیاستگذاری» این اتحاد از چه کسانی تشکیل شده است؟ و آنها از طرف کدام مرجع انتخاب گشته اند. با این مقدمه، نگاه ما بر همان پاراگراف اول «دو سند» منتشره یخ می زند!
 
اخبار روز در ادامه نوشت: ما نیازمند هیچ آقا بالاسری حتی در شکل مدرن آن نیستیم! ما به هیچ فرد یا گروهی که از بالای سر ما بخواهد به رتق و فتق امور بپردازد اعتماد نداریم. چرا از ما می ترسید و ما را نادان و خود را همه چی دان فرض می کنید.
 
حال شما بگوئید «اتحاد برای دموکراسی در ایران» چیست؟ تشکل، انستیتو، انجمن یا آن گونه که در متن آمده، «نهاد»ی در بهترین حالت در قد و قامت «بی بی سی»، «صدای آمریکا» یا کانال تلویزیونی «من و تو» با کمی آب و رنگ؟
 
این نوشته در سالگرد کودتای انگلیسی سوم اسفند 1299 و روی کار آوردن رضا پالانی منتشر شده است.

.

مصاحبه تلویزیون چین با رضا پهلوی

جام گیشه؛

سفارت جمهوری اسلامی ایران همچنین دراین رابطه بیانیه مطبوعاتی نیز منتشر کرد.

صبح امروز شبکه دولتی ?سی سی تی نیوز ? در اقدامی غیرقابل درک به گفت وگو با فرزند شاه مخلوع ایران مبادرت ورزید.

در بیانیه سفارت ایران آمده است: این مصاحبه در نوع خود بی سابقه و معنادار بود. پدر وی که با کودتای استعماری آمریکا قدرت خود را بر مردم مظلوم ایران تحمیل کرده بود با انقلاب اسلامی ضداستعماری مردم ایران به رهبری امام خمینی (ره) در سال 1979 از قدرت خلع و از ایران فرار کرد.

این بیانیه می افزاید: برای مردم ایران بسیار تأسف بار و غیرقابل تحمل است که مدیران تلویزیون دولتی چین به چنین اقدام غیرمسوولانه ای درحمایت از فردی که در سه دهه گذشته از هیچ تلاشی حتی اقدام مسلحانه و تروریستی علیه ملت ایران فروگذار نکرده و هیچ جایگاه و موقعیتی نه تنها درداخل بلکه خارج از ایران هم ندارد، دست زنند.

بدیهی است این نوع اقدامات یادآور برگ های پوسیده تاریخ سیاه استعمار آمریکا در خاورمیانه بوده و می تواند شبهاتی از همراهی با سیاست های غرب در افکار عمومی مردم ایران ایجاد نماید.

در بخشی دیگر از بیانیه سفارت ایران آمده است: این اقدام، دخالت آشکار در امور داخلی ایران تعبیر گردیده و مغایر با نص صریح حقوق بین الملل و اصول سیاست خارجی مسالمت آمیز جمهوری خلق چین است .

بیانیه می افزاید: سفارت جمهوری اسلامی ایران در پکن ضمن اعتراض شدید به پخش مصاحبه یاد شده، اطمینان دارد اقداماتی از این نوع حداقل ناشی از عدم آگاهی به واقعیات ایران امروز از سوی برخی مدیران این شبکه می باشد.

لذا، از مسئولین محترم دولتی و حزبی انتظار می رود مانع تکرار اقداماتی از این نوع که می تواند تبعات منفی بسیاری برای دو کشور داشته باشد، شوند.?