سفارش تبلیغ
صبا ویژن

.

اعتراف عضو انجمن رضا ربع پهلوی به فساد اخلاقی و بازجویی های فرقه ای

به گزارش رویداد، امید دانا که از اشرار قائله خرداد88 می باشد پس از فرار به سوئد و پیوند با سازمان پادشاهی رستاخیز نوین، امروز دست به افشاگری علیه سازمانِ متبوعش نمود:

 

 

 

با درود و احترام

هم میهنان گرامی اینجانب امید دانا همواره در زندگی سیاسی خود برای رهایی ایران از دست فرهنگ خشن تازی و اسلامی مبارزه کرده ام و هیچ گاه جز باورهای ایرانی که همانا دانش میهن سالاری می باشد، گامی به انحراف نرفته ام.

همان گونه که نیک می دانید، پس از آمدن من به کشور سوئد، جریان پادشاهی وجود خارجی نداشت و نیروهای پادشاهی هر کدام در گوشه ای به صورت فردی فعالیت خویش را انجام می دادند، از این رو تصمیم به تشکیل یک سازمان منسجم در راه جریانات پادشاهی گرفتم که خوشبختانه نتیجه تصمیم من، سازمان رستاخیز نوین ایران بود.

پس از موفقیت های بی نظیر سازمان در راه گسترش آیین پادشاهی و دانش میهن سالاری، هر روز با مشکلات عدیده ای دست و پنجه نرم می کردیم.

شوربختانه مشکلات بیرونی به هموندان سازمان راه پیدا کرد و از آنجایی که چند تن از این افراد تا کنون کار سیاسی نکرده بودند، کار بزرگ سازمان رستاخیز نوین ایران را درک نکرده و به قول معروف خود را گم نمودند.

پس از آنکه چند تن از هموندان با ریشه ما، مشکلات اخلاقی برخی از هموندان دیگر را به من گوشزد کردند، اینجانب وارد ماجرا شده؛ اما زمانی که مشکلات را موشکافی کردم، دریافتم کار از بنیان خراب است.

مشکلات اخلاقی سازمان بیش از اندازه بود که قادر نیستم تمام موارد را بیان کنم و تنها به چند مورد اشاره می کنم.

1_دروغ گفتن به مردم در سازمان

2_خرید لایک فیس بوک برای پیج سازمان

3_بازجویی افراد سازمان توسط دو تن در شورای مرکزی

4_انگ و افترا زدن

5_ضبط صدا و مچ گیری توسط باندی که از سوی دو تن در شواری مرکزی هدایت می شود و برای گرفتن اقامت دست به هر کاری می زدند.

6_ثبت نشدن سازمان در کشور سوئد و دروغ گفتن مبنی بر ثبت سازمان

این شش مورد سوزنی بود در انبار کاه که توانایی بازگو کردن دارم و موارد دیگر اینقدر غیر اخلاقی می باشد که سکوت در حال حاضر بهترین صلاح است، تنها به عرض برسانم خرید لایک و پس از آن دروغ گفتن بر خلاف بند 3 مرامنامه سازمان می باشد (3 -  باورمندی به ارزش های برخواسته از فرهنگ ایرانی)

زمانی که متوجه رویدادهای سازمان شدم هشدار شدید خودم را برای رفع این مشکلات به فرشاد ورهرام گرامی فرستادم و در چند نوبت گفت و گوی تلفنی و حضوری مسائل را برای ایشان بازگو کردم، ایشان نیز کاملاً موافق نظرات من بود و پیمان بستند که از سفر آمریکا برگشتند، مسائل غیر اخلاقی سازمان را حل کنند.

شوربختانه پس از بازگشت جناب فرشاد ورهرام از سفر آمریکا به سوئد، ایشان به یکباره دگرگون شدند و نظراتشان در زمینه مسائل صنفی و سیاسی 180 درجه عوض شد و این باعث شگفت هموندان سازمان شد، از این رو ما که امیدوار بودیم با برگشت جناب ورهرام مسائل حل میشود، مشاهده کردیم جناب فرشاد ورهرام به عنوان یک عضو  در شورای مرکزی سوء مدیریت از خودشان نشان دادند و دست به بازجویی غیر اخلاقی و دور از شأن یکی از هموندان سازمان زدند.

در این شرایط من بسیار دل شکسته شدم و با تعدادی از هموندان سازمان در روز 7 آپریل، استعفانامه خود را به صورت خصوصی برای شواری مرکزی و دیگر هموندان سازمان فرستادیم.

پس از استعفا دسته جمعی، تلفن های ما از سوی عوامل بی اخلاقی ها به صدا در آمد و از ما خواهش کردند که زود تصمیم نگرفته و به سازمان بازگردیم و در طی دیداری که جناب ورهرام با من داشتند خواهش کردند که استعفا خودت را علنی نکنید، تا دشمنان ما خرسند نشوند، و من نیز پذیرفتم، نتیجه گفت و گوی بین من و فرشاد گرامی سکوت من و صادر کردن یک بیانیه از سوی سازمان بود که بیان کنند اینجانب بابت بیماری و خستگی کاری دیگر توانایی هدایت سازمان را نخواهم داشت.

پس از این ماجرا اینجانب دل نوشته هایی را بدون ذکر داستان و نامی در فیس بوک خودم منتشر نمودم و باعث عصبانیت کسانی شد که باید میشد.

از قدیم گفتن ناسزا را بندازید زمین صاحبش بر میدارد که خوشبختانه صاحبان حرف ها یکی یکی متوجه شدند منظورم با چه کسانی است.

در روز 14 آپریل در کمال ناباوری بیانیه ای را باند دو تنه منتشر نمودند که اینجانب اخراج شده ام، البته این بیانیه که شتاب زده و به دور از ملاحظات سیاسی منتشر شده، باعث خشم نیروهای دلسوز قرار گرفت و منجر به اعتراض نیروهای میهن پرست شد.

پیمان بستن با من بابت اینکه استعفای خودم را علنی نکنم و پس از یک هفته، صادر کردن بیانیه ای بی سروته مبنی بر اخراج من، خود دلیلی بر بی اخلاقی های موجود در سازمان می باشد.

بهانه های مختلفِ باندی که بیانیه را منتشر کرده در ارتباط با رفتار من است، پرسشی از این آقایون و خانومهای بی شناسنامه دارم، من به عنوان یک فعال سیاسی شناسنامه دار از شما میپرسم رفتار من خوب یا بد چگونه است پس از اعتراض من به رفتارهای غیر اخلاقی برای شما نمایان شده است؟

بسیار برای من جالب است که بارها در شورای مرکزی سازمان رستاخیز نوین علیه شخص شهریار رضا پهلوی بدگویی شد و خواسته شد تا بیانیه ای بر علیه ایشان صادر شود و من همواره جلوی این داستان را در شواری مرکزی سازمان گرفتم؛ زیرا من به عنوان فدایی ایران و خاندان پهلوی، شاید به بعضی از سیاست های شهریار ایران انتقاد داشته باشم؛ ولی همواره بر این باور بوده ام، انتقادات خویش را به صورت خصوصی برای ایشان ارسال نمایم، نه به صورت علنی تا دشمنان خوشحال شوند، هم اکنون می بینم آقایانی که ضد شورای ملی و شهریار ایران بودند، خود رفته و کاندید شورای ملی شده اند.

در این چند روز که از بیانیه مضحک باند دو تنه می گذرد، تلفن ها و پیام های بیشماری دریافت نمودم که سرتاسر مهر و محبت بود و من را بسیار شرمنده ایران دوستان کرد.

براستی نمی دانم چه بگویم دلایل بروز چنین مشکلاتی میتواند یک معامله سیاسی و یا نفوذ رژیم در بین ما و یا ترس از ادامه کار و هزاران دلیل دیگر باشد که امیدوارم زمان روشن کند چرا امروز سازمان رستاخیز نوین ایران از هم پاشید.

من بدین وسیله به عنوان پایه گذار حقیقی سازمان رستاخیز نوین ایران، انحلال سازمان را اعلام میکنم و از هم اکنون به تمام نیروهای مبارز به صورت جدی هشدار میدهم ارتباطی با سازمان نگیرند (به ویژه یاران داخل ایران) زیرا دیگر ایمیل، سایت، یوتیوب و فیس بوک سازمان در دست من نمی باشد و من از هم اکنون هیچ گونه مسئولیتی برای کسانی که با سازمان ارتباط برقرار کنند ندارم و در حقیقیت از سازمان رستاخیز نوین ایران یک خاطره و تجربه تلخ به یادگار مانده است.

من از همه ی هم میهنان بابت اتفاقاتی که در سازمان رستاخیز افتاد و باعث جریحه دار شدن میهن پرستان شد به نوبه خودم پوزش می خواهم که در ارتباط با یارگیری اندکی عجله کرده و باعث شدم، چند تن در این ارتباط بتوانند از نام مبارزین راستین سوءاستفاده بکنند و با مردم عزیز کشورم و هواداران پادشاهی پیمان میبندم که از این پس در زندگی سیاسی خویش بیشتر تامل کنم و از اشتباهات موجود در کارم بپرهیزم و برای رسیدن ایران به شکوه گذشته اش از هیچ کوششی فروگذار نکنم.

از هم میهنان عزیز و یاران جدا شده از سازمان و دوستانی که می خواهند به جریانات پادشاهی بپیوندند می خواهم اندکی تامل کنند تا چند روز آینده همه چیز روشن خواهد شد.

در پایان پندی به دوستداران دیروزم و دشمنان امروزم دارم، من می خواستم سکوت کنم و نامی از شما حزب بادها نیاورم، شمایی که تا دیروز دست راست و چپ خود را در فضای مجازی و مسائل سیاسی نمی شناختید؛ اما خود خواستید و تنها این را بدانید در فضای سیاسی و اجتماعی آن کس که ریشه و شناسنامه دارد در آخر خط سر افراز بیرون می آید.

امید دانا، پایه گذار و مسئول روابط عمومی سابق سازمان رستاخیز نوین ایران


.

آخرین رسوایی نوری زاده با یکی از مدیران العربیه توسط همسرش افشا شد+تصاویر

یکی ازدوستان ربانی همسر نوری زاد در ذیل این عکس پرده از رسوایی اخلاقی دیگری از نوری زاده برداشته که منجر به فحاشی کامنتی آن دو شده است.

به گزارش رویداد، شایسته ربانی همسر علیرضا نوری زاده در صفحه فیس بوک خود، اقدام به انتشار یک عکس از نوری زاده در استودیو شبکه ایران فردا کرد.

 

 

 

 

 

 

یکی ازدوستان ربانی در ذیل این عکس پرده از رسوایی اخلاقی دیگری از نوری زاده برداشته که منجر به فحاشی کامنتی آن دو شده است.

منتهی رحمی مدیر تولید شبکه العربیه، شخصی ست که این روابط غیر اخلاقی به وی منتسب شده است.

 

علیرضا نوری زاده در گذشته نیز با خانم فرنوش رام رابطه داشته که فیلم های آن در فضای مجازی منتشر شده است.


.

 

ترویج فحشا و بی‌بند و باری به سبک دوویچه‌وله
به گزارش ماهستیم به نقل از موسسه راهبردی دیده‌بان، همان طور که چندی پیش برخی از رسانه‌های ارزشی اقدام به افشاگری علیه اقدامات ضد فرهنگی و ترویج فحشا در کشور در آستانه گرم شدن هوا پرداختند و از ارتباطات تنگاتنگ فردی به نام «ف.ع» که مرتبط با سازمان‌های جاسوسی دشمن به ویژه سرویس جاسوسی آلمان و عناصر ضد انقلاب می‌باشد پرده برداشته بودند. همچنین در همان مطلب از پروپاگاندای رسانه‌ای که توسط رسانه‌ی وابسته به سازمان جاسوسی آلمان دوویچه‌وله که به تبلیغ اقدامات وی می‌پرداخت نیز خبر داده بودند.


در همین راستا سرویس جاسوسی آلمان توسط سفارت‌خانه خود در تهران اهداف ناتوی فرهنگی را پیش می‌برد. برای مثال همچنانکه در کتاب «هویت» اشاره شده عناصر ناتوی فرهنگی در مهمانی‌های این سفارت‌خانه شرکت می‌کردند و مأموریت‌های تازه را نیز از آنان دریافت می‌کردند.
 
سازمان جاسوسی آلمان در آخرین اقدام برای ترویج بی‌بند و باری و فحشا با استفاده از شبکه‌های اجتماعی استکبارساخته و با کمک عوامل داخلی خود اقدام به برگزاری برنامه‌ای با عنوان «سبیل به کدام دختر بیشتر می‌آید؟» کردند که توسط جاسوس ـ خبرنگاران دوویچه‌وله نیز گزارش تصویری مفصلی از این برنامه تهیه و با ذوق و شوق فروان در این رسانه منتشر شده است. این رادیو که یکی از اهداف اصلی‌اش ترویج بی‌حیایی با استفاده از برنامه‌هایی درباره مد و لباس زنان در کشور است، سعی نموده است تا با برنامه‌ای که در یکی از پارک‌های تهران و با حضور دختران و پسران برگزار شده است، ضمن پیش‌برد اهدافش به وسیله ابزار جدید که جاذبه‌های جنسی و غیر اخلاقی نیز دارد، دیگر افراد بی‌خبر را نیز مطلع کند.


پیش از این نیز دشمنان در سال 90 تلاش کردند تا با القای خطوط خود به داخل و با راه انداختن برنامه‌هایی چون «آب‌بازی، خز‌بازی و...» ضمن تست کردن فراخوان‌های مجازی محملی برای آشوب و اغتشاش تهیه کنند. بازخورد خوب این برنامه‌ها، برخی گروهک‌های ضد انقلاب و جریان فتنه را نیز وسوسه کرده بود تا از این ظرفیت استفاده کرده و اهداف شوم خود را جلو ببرند.
 
خاطر نشان می‌شود که پس از پایان جنگ تحمیلی یکی از برنامه‌های ثابت دشمنان نظام اسلامی و مردم ایران، هدف گرفتن ایمان و اعتقادات آنان بوده که در همان‌ سال‌ها رهبر معظم انقلاب اسلامی با بصیرت و تیزبینی، این توطئه شوم دشمن را شناسایی کردند و با عنوان شبیخون فرهنگی و بعدها ناتوی فرهنگی به مسئولین و مردم هشدارهای لازم را فرمودند.
 

.

 

فاطمه طیری قاضی، معروف به فرشته قاضی فرزند حسین متولد 1355 در آذرشهر تبریز، ابتدا در نشریات تبریز ورزشی نویس بود، اما در سال های بعد و در دوره اصلاحات، به تهران آمد و با آغاز زندگی مجردی، جذب حوزه رسانه های اصلاح طلب نزدیک به سعید حجاریان شد.
 
به گزارش بولتن نیوز، وی در روزنامه های زنجیره ای آن سال ها از جمله خرداد، توس، بهار، جامعه، اعتماد، همبستگی، مشارکت، نوروز، بنیان (نزدیک به حجاریان)، هفته نامه پیام، فردا و ... شروع به فعالیت سیاسی و مطبوعاتی کرد.
وی به عنوان خبرنگار همراه با خاتمی رئیس جمهور سابق در برخی سفرهای استانی حضور یافت و گزارش سفر خاتمی را برای روزنامه ها و دفتر ریاست جمهور تهیه می کرد.  جالب است که در نزد دوستان خود اینگونه مطرح می کرده که روابط صمیمی با رئیس جمهور دارد و ایشان وی را با اسم کوچک "فرشته" خطاب می کرده است.
 
برخی دوستان وی گفته اند که وی از نظر اخلاقی فردی فاسد و لاابالی بوده و یکی از دوستان وی به نام پگاه کریمی در مورد او گفته که وی به راحتی با آقایان دوست می شود و همان شب به خانه پسرها می رفته است. تیپ و قیافه تابلویی داشته و اکثر افراد متوجه می شدند که او فساد اخلاقی دارد.
 
پگاه کریمی گفته که از رفتار وی وحشت داشتم و وقتی انتقاد می کردم او جواب می داد که تو سطح فکرت پایینه، راحت باش.
دوست دیگرش به نام لیلا یا ساناز، به گفته فرشته قاضی، تردد زیادی به ترکیه داشته در آن جا خودفروشی می کرده است و به همین واسطه با سفارت ترکیه ارتباط و رفت و آمدی داشته و در مهمانی های سفارت و دیپلماتیک شرکت می کرده است.
 
فرشته نیز به همراه او با چند تن از افراد سفارت خانه های اروپایی طرح دوستی می ریزد و یک نفر به نام جاناتان همینگ که خبرنگار رویترز بوده و به زبان ترکی استانبولی نیز صحبت می کرده، با فرشته طرح دوستی می ریزد و به خانه یکدیگر تردد و در مهمانی ها شرکت می کردند.
 
 
جاناتان همینگ دارای همسری ایرانی در لندن به نام ب.ح است اما خانه جاناتان در ایران در کوچه ای که فرشته ساکن بود، قرار داشت.
 
گویا در همین مهمانی ها، فرشته با دیپلماتی بلژیکی آشنا می شود که بعدها منجر به شکست عاطفی می شود و مدتی تحت نظر روانپزشک قرار می گیرد. در سال 83 فرشته به خاطر نوشتن مطالب دروغ در سایت ها به نفع افسانه نوروزی، که به اتهام قتل فردی محاکمه شده بود، با برخورد نیروی انتظامی مواجه می شود و به زندان می افتد.  وی پس از آزادی ادعا می کند که توسط ناجا مورد ضرب و شتم واقع و بینی اش می شکند و مجبور به عمل زیبایی بینی می شود و خواستار غرامت می شود.
 
محیط مجردی وی و بی اخلاقی هایش موجب شد که به ورطه فساد شدید بیافتد و با بسیاری از روزنامه نگاران، فوتبالیست های آن زمان از جمله ع.ا، ف.ف ، و.ن، ط.ط و ... ارتباط نامشروع داشته باشد. موهای فرشته به گفته یکی از دوستانش وز و بدریخت بود و او ناچار بود که هر هفته برای صاف کردن آن به آرایشگاه برود تا بتواند به چهره خود جذابیت بدهد...  وی در محافل فساد، مهمانی ها، پارتی ها و ... به گونه ای ظاهر می شد که دوست پسرش آرش نیز به وی اعتراض می کند که چرا اینقدر فجیع رفتار می کنی که دوستان هم به تو گیر می دهند!
 
 
نامبرده تلاش می کرد که با اکثر نمایندگان مجلس ششم در دوره اصلاحات، ارتباط خبری پیدا کند و از این روش به اخبار مورد نظر خود دست یابد.  وی به عنوان فردی دروغ گو در بین دوستان خود معروف بود و مثلا گفته بود که مادرش اهل هلند است! و یا این که اکثرا در خارج کشور به سر می برد یا اهل ترکیه است...
 
از نظر مالی همواره دوستان و خبرنگاران از او فراری بودند زیرا از هر کس پول می گرفت در بازپرداخت و پس دادن پول او طفره می رفت. او از هر اهرمی برای کسب درآمد و مطرح شدن استفاده می کرد.
 
وی از فوتبالیست های معروف می خواست که با او به پارتی بیایند و بیشتر قرارهای غیر اخلاقی آنها در رستوران ه.چ و ا بود.  وی سفرهای تفریحی و ضد اخلاقی با برخی هنرپیشگان مرد مانند پ.پ به شمال کشور و... داشته است.
در سال های دهه 80 بسیاری از خبرنگاران به او مشکوک بودند و او را همکار سازمان های امنیتی می دانستند زیرا بسیار دروغ می گفت و از نکات و جاهای مختلف، مطالبی را بیان می کرد که نشان دهد در آن مراکز مشغول به کار است ولی خیلی سریع دروغش آشکار می شد و این نوع رفتار و دروغ گویی برای دوستان و خبرنگاران، ابهاماتی را ایجاد کرده بود.
 
وی در سال 83 با ا.ب.ل ازدواج کرد. فرشته قاضی یک بار در مورد یکی از رهبران اصلاحات م.ر.خ گفته بود که در مصاحبه ها با وی بسیار راحت است و یک بار در مورد خط ریش وی گفته بود که خیلی خوش تیپ شده ای!
 
از دیدگاه سیاسی، معتقد بود که شمس الواعظین مهره هاشمی رفسنجانی است و در سفرش در سال 81 به آلمان به همراه بهنود، در راستای اهداف هاشمی عمل شده است.  فرشته قاضی، با خروج از کشور، ابتدا به آمریکا و بعدها به لندن و انگلیس سفر کرد و همکاری گسترده ای را با سایت روز آنلاین شروع کرد.
 
فرشته قاضی، تلاش می کند که با دوستان و اعضای خانواده های کسانی که در جریان فتنه بازداشت شده بودند یا به نوعی به اخلال علیه نظام جمهوری اسلامی و امنیت ملی و... اقدام کرده اند، ارتباط برقرار کند و اخبار و گزارش هایی را در مورد نحوه برخورد با این اخلال گران و مخالفان نظام، روزهای بازداشت، و حاشیه های گوناگون آنها تهیه کند و در روز آنلاین منتشر نماید.
 
وی در گزارش های خود به شکلی غیر منصفانه و همراه با دروغ تلاش می کند که تمام نکات مثبت را منفی نشان دهد و شرایطی کاملا سیاه و مبهم و همراه با رنج را در مورد سوژه های خود گزارش نماید و حتی حرف هایی را از زبان مصاحبه شنونده ها و خانواده ها بیان کند که صحت نداردو خود آنها نیز چنین اعتقادی ندارند و با دروغ گذاشتن در مطالب به نقل از افراد داخل کشور، وضعیت آنها را با سیاه نمایی گزارش کند.
 
فرشته قاضی در ارتباط با بسیاری از عناصر رسانه ای و مخالفان نظام از هر دیدگاه سیاسی است و با افرادی چون نوشابه امیری، باستانی، کاظمیان، رمضان پور، افشاری،رحمانی، اکبرین بهنود، و بسیاری از روزنامه نگاران ضد انقلاب خارج نشین و مخالفان نظام در ارتباط است و از آنها خط سیاسی و رسانه ای می گیرد.
 
فرشته قاضی، نه تنها به سوژه های سیاسی از جمله حوادث بعد از انتخابات و سران و فعالان جنبش سبز، کهریزک، وضعیت فعالان سیاسی ، زندانیان و مخالفان نظام و اخلال گران 4 سال اخیر پرداخته و گزارش هایی برای ستار بهشتی، سحرخیز، فائزه هاشمی، قدیانی، سحابی، نسرین ستوده، محمد سیف زاده، فعالان عرب، دراویش گنابادی و... تهیه کرده و تقریبا هر هفته گزارش هایی در مورد فعالان مخالف نظام و اخلال گران دارد.
 
بلکه دچار توهمات خاص شده و هر نوع اعدام و زندانی حتی اعدام محاربان، قاچاقچیان، قاتلان، و بزهکاران اجتماعی را به مسائل سیاسی و حقوق بشری ربط می دهد و سعی دارد که با خانواده اعدامیان و زندانیان و متخلفان، به شکل های مختلف مصاحبه کند و دست آخر آنها را به سیاست و دولت و نظام ربط دهد تا با سیاه نمایی از وضعیت ایران، اهداف سیاسی خود و رؤسای خود را دنبال کند.
 
وی، مرز بزهکاری و تخلفات اجتماعی و قتل و قاچاق با فعالیت سیاسی و اقدام علیه امنیت ملی و تشویش اذهان و انتخابات و ... را از بین برده است به طوری که مخاطب روزآنلاین و گزارش های وی تصور می کنند که هر نامی درگزارش های او مخالف نظام جمهوری اسلامی و از زندانیان سیاسی است و با اجحاف در حق خود مواجه شده است.
 
فرشته قاضی اگر به وضعیت آمریکا و اروپا و انگلیس توجه کند متوجه خواهد شد که هر هفته تعدادی از بزهکاران بازداشت و به زندان می افتند و در مسیر رسیدگی به پرونده خود هستند و بررسی آنها و حکم زندان و اعدام به هیچ وجه نه تنها مساوی با از بین رفتن حقوق بشر و سیاه نمایی تلقی نمی شود بلکه برای ایجاد امنیت و آرامش و مقابله باقاچاق و جرم وجنایت ضروری است و یک جامعه سالم به چنین روش هایی برای کاهش جرم و بزه نیازمند است.
 
اما مشخص نیست که امثال فرشته قاضی چرا سعی دارند که هر پرونده و مقابله باهر مجرمی، را به معنای سیاه نمایی اوضاع ایران جلوه دهند ؟ آیا این نوع عملکرد، به معنای کاهش سطح عملکرد روزآنلاین و زرد بودن این رسانه ها و از دست مخاطبان آنها نیست؟
 
چگونه است که خبرنگاری مانند فرشته قاضی، دائم به این سوژه ها می پردازد و سعی دارد که تنور رسانه را به زور اخبار زرد و حادثه ای ، گرم نگه دارد تا اخبار سیاسی نیز به وقت خود برسد!؟
 
عملکرد یک سال گذشته روز آنلاین و فرشته قاضی به خوبی نشان می دهد که این رسانه، به در و دیوار می زند تا خود و مخاطبان خود را حفظ کند و سوژه، زنی که شوهر خود را کشته تا خانواده ستار بهشتی تا وضعیت فائزه هاشمی و.... را بررسی می کند تا سیاه نمایی خود علیه نظام جمهوری اسلامی را کامل کند.
 
فرشته قاضی به تنهایی از 10 تیر 1388تا 22 فروردین 92 یعنی از انتخابات سال 88 تاکنون حدود 750 گزارش در سیاه نمایی اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران نوشته و این گزارش ها علاوه بر وضعیت فعالان سیاسی و اخلال گران بر خلاف امنیت ملی و نظام، به مسائل حاشیه ای و زندگی خصوصی افراد و بزهکاران، اعدامیان و زندانیان و انواع بزهکاران نیز مرتبط بوده و سعی کرده که بزهکاری ها و مسائل اجتماعی را نیز در لیست سیاه نمایی خود علیه نظام جمهوری اسلامی قرار دهد و مانند نشریات زرد، هر روز یک گزارش حادثه ای علیه نظام و کشور داشته باشد.
 
به عبارت دیگر، در مدت چهار سال گذشته فرشته قاضی به طور متوسط هر دو روز یک گزارش در سیاه نمایی و در مخالفت با نظام و کشور نوشته و منتشر کرده است. وی در گزارش اخیر خود ادعا کرده که جانباز شهید حسن میرزا خان از مجروحان 26 خرداد بعد از انتخابات 88 که در قطعه شهدا دفن شده از مجروحان جنبش سبز بوده است.
 
همچنین در گفت و گوبا خانواده ها و برادر علیرضا کرمی خیرآبادی، فاران حسامی، پروین غفارخانی، و... سعی دارد که گزارش های سیاه نمایی خود را ادامه دهد.
 
به نظر می رسد که وی علاوه بر افراط در مسائل اخلاقی، و ارتباطات خاص، در سیاه نمایی نیز افراط می کند و از نظر روانشناختی، وضعیتی دارد که هر مسیر را انتخاب می کند به شکل افراطی و مستمر بر همان مسیر حرکت می کند تا به زمین بخورد.
 

.

 

 
علی همدانی و بهزاد بلور دو مجری شبکه رادیو و تلویزیون بی بی سی فارسی که سازنده ویژه برنامه نوروزی این شبکه در سال 92 نیز بودند، در یکی از برنامه‌های این شبکه که به عنوان مهمان حضور داشتند در پاسخ به سوال مجری درباره نحوه ساخت ویژه نامه نوروزی، اظهار داشتند که متاسفانه بی بی سی در سال 91 با کمبود اعتبار بسیاری مواجه شد که بخشی از آن به دلیل اجرای ویژه برنامه نوروز سال 91 بود.
 
این اظهارات مجریان شبکه بی بی سی فارسی در حالی است که ویژه برنامه نوروزی سال گذشته این شبکه با اصرار صادق صبا مدیر شبکه و با دعوت از خوانده‌های لس آنجلسی برگزار گردید و با رقص و پایکوبی این ویژه برنامه را به یک پارتی بی بی سی تبدیل نمودند.
 
حال به دنبال انتشار این خبر در پایگاه 598، علی همدانی از مجریان شبکه انگلیسی بی بی سی در صفحه شخصی خود در فیس بوک با اعتراض به این خبر به شیوه جدیدی از مبارزه با انقلاب اسلامی اشاره نموده است و نوشته: وقتی خواستم، به عنوان خبرنگار سرویس خبری جدی مثل بی بی سی، جلوی دوربین برقصم، تنها چیزی که به ذهنم آمد شما بودید... مردم ماتم زده کشورم که ماموریت خوشحال کردن نوروزی شان را داشتم... همانقدری حس مسیولیت داشتم که وقتی خبری، گزارشی یا مصاحبه ای انجام می دهم یا صبح ها ماموریت بیدار کردنتان را داشتم. نکته اینجاست که در کوته فکر و ذهن برادرها "از جان و دل" کار کردن نمی گنجد. من و ما از همه چیز زندگیمان گذاشتیم و گذشتیم... سینه سپر کرده ایم و سرباز مردم کشورمان شدیم در نبرد آگاهی با جهل، شادی با غم... اسلحه یکبار قلم است، یک بار "قر"...
 
 
 
لازم به ذکر است که مشکلات عدیده مالی و همچنین بروز فسادهای اخلاقی در بین کارکنان و مجریان بی بی سی معضلات بسیاری را برای دست اندرکاران این شبکه به وجود آورده است.
 
 
منبع:598

.

 
به گزارش ماهستیم، علی مطهری در جریان پرونده ستاربهشتی چنان به تعریف از محمد نوری زاد پرداخت که گویا وی در خدمت به نظام اسلامی اقدام به نامه نگاری می کند؛ محمد نوری زاد چندی است که در نامه نگاری های خود با توهین و افترا به مقامات رسمی نظام ج.ا.ا از جمله رهبر معظم انقلاب موجب خوشحالی عناصر ضدانقلاب  شده است.
 
علی مطهری در توصیه ای به پلیس فتا با بیان اینکه درباره سایر وبلاگ نویس ها که برخی از آنها در بازداشت هستند سخت گیری نکنیم، گفت: هر انتقادی را توهین و توطئه قلمداد نکنید. به عنوان مثال اکنون که آقای محمد نوری زاد که با قلم نسبتا توانای خود آزاد است و نامه ها و مقالات انتقادی و بعضا تندی بنویسد آیا آسیبی به نظام رسانده است؟ نماینده مردم تهران با اشاره به اینکه چرا باید بر اثر سوء تدبیر و نقض قانون یک مساله کوچک به یک موضوع بزرگ تبدیل شود که باعث از دست رفتن جان یک جوان و آبروی نظام شود، گفت: شاید برخی بگویند این گونه مسایل را باید در خفا مطرح کرد و قابل طرح در مجلس نیست اما بنده معتقدم مطرح کردن این موضوعات باعث تسلی خاطر جامعه، رفع کاستی ها شده و مهمتر از همه اینکه وظایف اصلی نمایندگان نیز دفاع از حقوق مردم است.
 
 
علی مطهری در حالی اقدام پلیس فتا را موجب ضربه به نظام ج.ا.ا می داند که امثالی چون محمد نوری زاد با زیرپا گذاشتن واقعیات کماکان مشغول نامه نگاری هستند، از علی مطهری،نماینده مجلس شورای اسلامی این سوال باقیست که اگر اقدام پلیس فتا موجب ضربه به نظام شده [که شده] آیا اقدام امثالی چون نوری زاد موجب ضربه به نظام و احساسات عموم ملت ایران نشده است؟
 
چرا علی مطهری اصرار دارد که عناصری چون نوری زاد آزادانه هر چه دلشان می خواهد بگویند و منتشر کنند، اگر نوری زاد قلم نسبتا توانایی دارد! آنهایی که برای نظام ج.ا.ا،خون شهدای گرانقدر و حفظ ارزش های انقلاب اسلامی ساعت ها وقت صرف کرده و در وبلاگ مطالب منتشر می کنند صاحب قلم قوی و آزاد نیستند ؟ به نظر می رسد بهترین پیشنهاد برای برخورد با وبلاگ نویسان و سایر مجرمان همان قانونی است که علی مطهری و بیشمار نمایندگان مجلس شورای اسلامی به آن رای داده اند.
 
 
منبع:ماهستیم

.

 

 
به گزارش ماهستیم، در پی‌ شکست فاحش رضا پهلوی در تشکیل سوپر شورای ملی‌، چندین سایت متعلق به سلطنت طلبان در یک اقدام شاهکار انقلابی‌ برای آنکه به اصطلاح به صورت مستند نشان بدهند که تا چه اندازه رضا پهلوی در داخل ایران محبوبیت دارد با کمک نرم‌افزار فتوشاپ عکس او را بر روی یک اتوبوس متعلق به شرکت واحد تهران ، الصاق کردند و آن‌ عکس جعلی را در سطح گسترده‌ای در سایت‌های خود برای قوت قلب به شاهزاده خود منتشر کردند و در توضیح عکس مدعی شدند که بیش از یک ساعت طول کشید تا پاسدار ها بیایند و در طول یک ساعت هزار نفر تجمع کرده و عکس را تماشا می کردند!
 
 
 
دقایقی بعد از انتشار این خبر در سایت ایران گلوبال و "پایگاه خبری حقوق انسانی‌ و اولیه بشر" سایت پارس دیلی نیوز این خبر را از خروجی خود حذف کرد ولی‌ خوشبختانه عکس(اسکرین شات) آن‌ موجود است و همچنین هنوز در موتور جستگوگر گوگل بقایای خبر محفوظ است.همچنین از صفحه اول پارس دیلی نیوز نیز به صورت ویدئو تصویر برداری شده است تا جای هیچ انکاری برای مسولان آن‌ سایت سلطنت طلب باقی‌ نماند. با کلیک در اینجا میتوانید ویدئو را نیز مشاهده کنید.
 
 
بنابر اخبار رسیده، متاسفانه تصویر درج شده در "پایگاه خبری حقوق انسانی‌ و اولیه بشر" نیز جعلی بوده و اصل تصویر بدون هیچ عکسی از افراد مذکور می باشد. این پایگاه خبری مدعی شده بود که عکس منصور اصانلو بروی اتوبوس شرکت واحد قرار داشته و سلطنت طلبان با فتوشاپ، عکس رضا پهلوی را جای او قرار داده اند!
 
منبع:پایگاه خبری حقوق انسانی‌ و اولیه بشر-رسانه ایران

.

 

 
به گزارش ماهستیم، امید دانا از عناصر وابسته به طیف سلطنت طلب در سلسله آشوب های انتخابات ریاست جمهوری سال 88 با سر دادن شعار علیه رهبری معظم نامی برای خود نزد ضدانقلاب دست و پا کرد؛ وی به محض مرخصی از زندان اوین توانست با همکاری برخی از دوستان خود در سازمان حزب مشروطه ایران [فواد پاشایی و ...] از ایران فرار کرده و فعالیت های خود را در استکهلم دوباره آغاز کند.
 
گفتنی است امید دانا تا قبل از جریان انتخابات ریاست جمهوری در بنیاد اشویی فعالیت داشته، این بنیاد با سیاست دین گریزی و ترویج آئین زرتشتی در ایران فعالیت می کرده است. امید دانا اگرچه بارها با مظلوم نمایی از ممنوع الخروج بودن همسرش در رسانه های تلویزیونی ضدانقلاب سخن گفت اما آنچنان که اتفاق افتاد همسرش ظرف مدت تنها چندماه توانست به خارج از کشور رفته و به او بپیوندد.
 
امید دانا که نزد اپوزسیون مهره ای به شمار نمی آید با راه اندازی کمپین موسوم به «امام نقی» (ع) توانست اجازه اقامت خود در استکهلم را دریافت کرده و علاوه بر آن نظر ضدانقلاب را به خود جلب نماید، وی به تازگی در تازه ترین مقاله خود که با قلم نه چندان قوی نگاشته شده از اختلاف و ترور شخصیتی توسط عناصر اپوزسیون سخن می گوید.
 
وی در این رابطه می نویسد: «با یک نگاه ساده به رفتارهای ایرانیان اپوزوسیون فعال در اینترنت و بررسی ایشان در فضای مجازی میتوان به آسانی بدین نکته پی برد که امت همیشه در صحنه ایران، از برقراری یک جامعه نیمه دموکرات در فضای مجازی و اینترنت نیز عاجزند و همواره اعضای گروه های مختلف با یکدیگر در حال جنگ و دعوا می باشند.»
 
 
امید دانا اما در ادامه با اعتراف به پیروزی انقلاب اسلامی در طول سی و اندی سال حکومت، بار دیگر اپوزسیون را به همکاری و یکدلی فرا خواند و خواستار پیوستن همه به یک جبهه واحد علیه نظام ج.ا.ا شد. این درخواست در حالی صورت می پذیرد که عناصر ضدانقلاب هر یک در توهم رهبری به سر برده و برای خود سازمان و گروه تشکیل می دهند و در این بیان امید دانا خود پیشرو دیگر عناصر ضدانقلاب است چراکه به محض ورود به استکهلم با راه اندازی "سازمان رستاخیر نوین ایران" به جنگ با کمونیست های مستقر در استکهلم رفت و موجب درگیری سلطنت طلبان با کمونیست ها شد.
 
از آنجا که تنها دلیل توجه غرب به عناصر ضدانقلاب و پرداخت کمک های مالی به آنان فعالیت علیه نظام ج.ا.ا است، امید دانا نیز مجبور است به هر نحو ممکن فعالیت های خود را ادامه دهد، حال این فعالیت ها می تواند نگارش غیررسمی (به اصطلاح وبلاگی) در سایت رسمی سازمان رستاخیز نوین ایران باشد و یا برگزاری کلاس های تاریخی (در حالیکه امید دانا تحصیلات آکادمیک در این رابطه نداشته است) و یا برگزاری کمپین های ضد دینی و ...
 
برای مشاهده بیوگرافی امید دانا و اطلاع از فعالیت های او اینجا کلیک کنید
 
منبع:ماهستیم

.

کامنت برگزیده در مورد ارتباط علیرضا نوری زاده با جمهوری اسلامی

ارگان خبری انجمن حمایت از حقوق دمکراتیک زندانیان سیاسی‌ در یادداشتی کامنتی را در خصوص ارتباط علیرضا نوری زاده با جمهوری اسلامی منتشر ساخت و در موردش توضیح داد که "این کامنت با اسم مستعار به سایت فرستاده شده است و آی پی فرستنده کامنت مربوط به تلویزیون کانال وان همایون می باشد." کامنت برگزیده در مورد ارتباط علیرضا نوری زاده با جمهوری اسلامی

به گزارش رسانه ایران در این یادداشت که از کامنت یکی از مخاطبان پایگاه خبری حقوق انسانی‌ و اولیه بشر برگرفته شده مواردی چون مدرک تحصیلی علیرضا نوری زاده، نقش وی در اعدام 121 افسر ارشد و خلبان، نحوه خروج نوری زاده از ایران و گفته هایی از بنی صدر درباره نوری زاده مطرح شده است.

در این مطلب آمده است:

«همایون داره به جاهای خطرناکی وارد می شه. خدا کنه کوتاه بیاد... اینکه نوری زاده دکتر قلابی است و جز دو سال تحصیل ناتمام چیزی تو توبره نداره در مقابل کارت های دیگه ای که می خواد رو کنه چیزی نیس.

همه مقالات تو رو که در آن به افسران اعدامی فحاشی کردی از آرشیوها بیرون کشیده و داره روشون کار می کنه. اما اینا در مقابل قضیه نوژه چیزی نیست... جوری که از ترس جوابگویی تو همون لندنش هم قایم بشی.

میگه مگه می شه که جواد خادم شب 16 تیر 59 راز بزرگ رو به نوری زاده بگه و یه انشا برای بیانیه پیروزی کودتا به نوری زاده سفارش بده و همه این افراد کمتر از 48 ساعت داخل اتوبوسی که اونا رو به پایگاه شاهرخی می برده دستگیر بشن؟

وقتی 121نفر از افسران ارشد و خلبان ها تا کارمندان عادی و پستچی پایگاه اعدام می شن و در جایی که به استوار مسنی که روحش از هیچی خبر نداشت و تنها به صرف اینکه راننده اتوبوس بود رحم نمی شه چطوریه که تنها همین دو شازده پسر سر سالم به در می برند.

رفته دنبال اینکه چطوری تونستی یک سال بعد افشای کودتا تهران بمونی و در کمال آسایش خاطر آپارتمان بخارست رو که در گروی بانک رهنی بود 200 هزار تومان به یکی بندازی و اثاث خونه رو تا قاشق آخر بفروشی و با خانوم بچه ها سر و مر و گنده از مهرآباد به لندن نزول اجلال کنی!

عده ای خفت بنی صدر رو گرفتن که بیاد و برای پاسداشت حقیقت یک بار برای همیشه ناگفته ها رو بگه. گویا بنی صدر قبول کرده در یه فرصت مناسب گوشه هایی رو باز کنه. البته گفته اینایی که تا حال گفتن که مثلا خلبان نعمتی یا توده ای ها قضیه رو لو دادن چرت و پرته و پای روزنامه نگاری!!؟ در میان بوده.»


.

مرگ مشاور ارشد رضا پهلوی و دستگیری جهانگیر شادانلو

"غلامعلی بیگدلی" دکترای حقوق از دانشگاه تولوز فرانسه در یادداشتی که در ایران گلوبال منتشر شده از مرگ مشاور ارشد رضا پهلوی در پاریس و دستگیری جهانگیر شادانلو در همنی رابطه خبر داده است.
جهانگیر شادانلو
به گزارش رسانه ایران در این یادداشت آمده که "شخصی به نام "رضا معاون"، مسافرخانه دار در پاریس که با نصب تابلویی در محل کارش، خود را مشاور ارشد رضا پهلوی معرفی می کرد، در نیمه شب هفدهم و هجدهم ماه مارس 2013، درگذشت. در این رابطه پلیس فرانسه دو ایرانی را که شب با وی به سر برده بودند بازداشت کرد. بازداشت شدگان، جهانگیر شادانلو و شخصی به نام آزاد می باشند."

در خبر سایت ایران گلوبال آمده که "جهانگیر شادانلو همان کسی است که "ایوبونه"، رئیس پیشین ضد جاسوسی فرانسه در کتاب خود از او به عنوان مامور وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی نام برده بود."

غلامعلی بیگدلی می نویسد که در مقاله ای که در رادیو کوچه و چند تارنمای اینترنتی دیگر منتشر شده، اسناد محکومیت این شخص را در دادگاه پاریس ارائه کرده است.

این اسناد در گزارش مشترکی که از سوی پنتاگون و کتابخانه کنگره امریکا، درباره ماموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی تهیه شده بود منتشر شد.

در ادامه این مطلب آمده که "جهانگیر شادانلو در چند ماه گذشته با خرید چند ساعت برنامه تلویزیونی از "علی اصغر سربی"، مدیر تلویزیون اینترنتی مردم تی وی، به دفاع از ابوالحسن بنی صدر، علی میرفطروس، هومر آبرامیان و شخص خود پرداخت و به شایعه پراکنی و اتهامات دروغ علیه کسانی که وی و این اشخاص را افشا کرده اند دست زد. فیلم برخی از این اتهامات، زینت بخش تارنمای رسمی علی میرفطروس می باشد."

گفته شده که شادانلو زمینه شرکت شماری از جداشدگان سازمان مجاهدین خلق را در تلویزیون مردم تی وی فراهم کرده و حملاتی سازماندهی شده علیه این گروه به راه انداخته است.

همچنین غلامعلی بیگدلی ابراز داشته که درباره حرکات شادانلو، میرفطروس و آبرامیان، پیش از این مطالبی از سوی وی، دکتر نیما فرمین، حقوقدان از دانشگاه مونت پلیه فرانسه و فرامرز دادرس، پژوهشگر و کارشناس اطلاعاتی مقیم فرانسه در رسانه ها منتشر شده است.

در خبر ایران گلوبال اظهار شده که "رضا معاون، ظاهرا از سلطنت طلبان افراطی و از نزدیکان رضا پهلوی به شمار می رفت." گفته شده که وی دارای پرونده قطوری از خلافکاری ها در نزد پلیس فرانسه بود. معاون در پاریس با سه همسرش زندگی می کرد. همچنین ادعا شده که یکی از پسران رضا معاون، افسر مخابرات سپاه پاسداران در تهران بود و شایع است که در هنگام رویدادهای جنبش سبز در تهران، با ردگیری مکالمات تلفن های همراه از عوامل اصلی سرکوب تظاهرکنندگان مخالف حکومت ایران بوده است.

رضا معاون پیش از انقلاب، در خرم آباد مدتی به شغل صافکاری اتومبیل مشغول بود. وی یک بار هنگام درگیری با پلیس آگاهی کوشش کرد تا بگریزد ولی پلیس به او شلیک کرد و یک پای او تا پایان زندگی معلول بود. رضا معاون در پاریس به سیاست روی آورد و با به راه انداختن یک تارنمای اینترنتی به نام نیروی سوم، از نزدیکان شاهزاده و به ادعای خودش مشاور ارشد سیاسی شاهزاده شده بود. عکس های گوناگون وی در اروپا و امریکا در کنار شاهزاده، تایید کننده این ادعای وی می باشند.

آقای بیگدلی معتقد است که "مرگ این مشاور ارشد در این هنگام، ضربه جبران ناپذیری به روند شکل گیری شورای ملی شاهزاده وارد می کند."

Share/Save/Bookmark